پاسخ : مشاعره با انتخاب حرف برای شعر نفر بعدی ........

سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد
و آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد

بعدي با ق

قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهري
قدر گل بلبل بداند قدر قنبر را علي

ع

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست

با غ

غم غريبي و غربت چو بر نمي تابم
به شهر خود روم و شهريار خود باشم

ج

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانـه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم

با ک

كاشكه يه روز من و تو رو
تو دريا تنها بذارن
تو قايق آرزوها
يه روز ما رو جا بذارن
بعدي بع ل

لنگر حلم تو اين كشتي توفيق كجاست
كه درين بحر كرم غرق گناه آمده‌ايم
آبرو مي‌رود اي ابر خطاپوش ببار
كه به ديوان عمل نامه سياه آمده‌ايم

سین

سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد
و آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد
چ

جان مایه ی آن امید لرزان را
چندان که تو کاستی ، فزودم من
می سوختم و مرا نمی دیدی
امروز نگاه کن که دودم من
تا من بودم نیامدی ، افسوس !
وانگه که تو آمدی ، نبودم من ..........

با هــ