
درخت ها را یادت هست ؟
بغضشان چه بی صدا شکست
وقتی به روی لاشه خاکی زانو زدند
و تبر بدستان ...
یادت هست ؟
حتی کلاغ ها هم فراموششان کردند
سهمشان هیزم شدن بود از این دنیا
و سهم من از این همه هیزم
تکه ای زغال هم نیست!
که روی این بن بست پر ترک
صورت یاس را نقاشی کنم
سهم من هر چه باشد زانو زدن نیست
از این جهنمی که به پاست
تکه ای زغال به من بده
می خواهم صورت یاس را نقاشی کنم
شاید بهار یادش باشد ...
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
حرفکده -------دل نوشته------ ،
،